Monday, July 7, 2008

سقیفه بنی ساعده

سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گرد می‌آمدند.
نام سقیفهٔ بنی‌ساعده (به عربی: سقيفة بني ساعدة) در میان مسلمانان معروف و مشهور است، به این دلیل که بلافاصله پس از فوت پیامبر اسلام در آن محل عده‌ای از اصحاب وی، ابوبکر ابن ابی‌قحافه را به عنوان خلیفه اول انتخاب کردند.

[ ماجرای سقیفه بنی‌ساعده
بعد از فوت پیامبر اسلام در تاریخ دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجری تعدادی از اصحاب قبل از اینکه به کفن و دفن محمد بپردازند، در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا برای خود خلیفه‌ای انتخاب کنند و این علی بن ابیطالب بود که همراه با چند نفر دیگر در کنار جسد محمد باقی مانده و به تجهیز او مشغول بود.
عبدالفتاح عبدالمقصود (از عالمان معاصر اهل سنت) در کتاب خاستگاه خلافت ص ۳۰۷ می‌نویسد: وقتی عمر بن خطاب، خبر اجتماع اصحاب محمد را به ابوبکر می‌رساند، ابوبکر از کنار علی – که در آن وقت هر دو در کنار جسم پاک محمد بودند – بیرون می‌رود و خانه پیامبر را ترک می‌گوید و هیچ اشاره‌ای به آنجا که می‌خواهد برود، نمی‌نماید [۱] و با عمر به سوی سقیفه بنی ساعده می‌رود.
پس از وفات پیامبر۶ در حالی که تکلیف جانشین پس از ایشان مشخص بود و حضرت علی علیه‌السلام از طرف خداوند برای این منصب برگزیده شده بودند، و مردم در غدیر با آن حضرت بیعت کرده بودند، انصار در سقیفه‌ی بنی ساعده مجتمع گشتند تا برای خود رهبر و جانشین رسول خدا تعیین کنند عده‌ای از مهاجرین از جمله ابابکر و عمر و ابوعبیده جراح که از این اجتماع مطلع گشتند به سرعت خود را به آنجا رساندند در اجتماع سقیفه که با حضور تعدادی از مهاجرین و انصار تشکیل شده بود، سخنگوی گروه مهاجرین همین سه نفر بودند و سخنگوی گروه انصار سعد ابن ‌عباده رئیس قبیله‌ی خزرج وحباب بن منذر از اوسیان بودند.
بحث بر سر خلافت بالا گرفت و ابتدا هر گروه فضیلتی از خویش بیان مي‌کرد و خود را از گروه دیگر به امر خلافت محق‌تر مي‌دانست، اما بعد از آن که این کار نتیجه نداد ابوبکر با زرنگی تمام از هر دو گروه خواست تا از اختلاف دوری کنند و برای اینکه نشان دهد خود را دلسوز مسلمانان مي‌داند، به عمر و ابوعبیده اشاره کرد و از جمع خواست تا با یکی از آن دو بیعت کنند. در این لحظه عمر و ابوعبیده که به خلافت ابوبکر راضی بودند خطاب به او گفتند که با وجود شخصی چون تو بر ما سزاوار نیست که خلیفه‌ی مسلمین شویم. سپس ابوبکر بدون این که سخنی بگوید و دوباره تعارف کند دستش را دراز کرد و از رازی که در دلش بود پرده برداشت. ولی برخلاف تصور، پیش از آنکه عمر و ابوعبیده دست او را به نشان بیعت بگیرند، فردی از انصار به نام بشیر بن سعد به علت حسادتی که نسبت به پسر عمویش سعد بن عباده داشت، دست ابوبکر را فشرد و بعد از او عمر و ابوعبیده با ابوبکر بیعت کردند. در این هنگام اسید ابن حضیر که رئیس قبیله‌ی اوس بود و هنوز دشمني‌های دیرین خود با رئیس خزرجیان یعنی سعد ابن عباده را در دل داشت، رو به افراد معدود قبیله‌ی خویش کرد و به آنها گفت تا با ابوبکر بیعت کنند زیرا اگر این کار را انجام ندهند سعدابن عباده خلیفه مي‌شود و این به ضرر قبیله‌ی اوس است. سپس ابوبکر در حالی که عمر و ابوعبیده و گروهی از اوسیان دور او را گرفته بودند رو به مسجد رسول خدا آورده و سعد ابن ‌عباده که با ابوبکر بیعت نکرده بود و بسیار آسیب دیده بود به منزل خویش رفت. بنی اسلمیان که از قبایل فقیر آن منطقه بودند به مدینه امدند و با وعده‌هایی که خلیفه دوم و همراهانش به آنها داده بودند به یاری ابوبکر و موافقان او امدند و هرکس که حاضر به بیعت با او نمی شد را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند.
شیعیان اعتقاد دارند که ماجرای سقیفه در مخالفت با دستور محمد که قبل از فوتش علی را به عنوان خلیفه بعد از خودش تعیین کرده بود اتفاق افتاده است.

[ منابع
و نیز در تاریخ طبری ص ۴۴۳ و ۴۵۹ و ۴۵۶ و الکامل فی التاریخ ابن اثیر ۲۰ و ۳/۲
خاستگاه خلافت، عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجم : سید حسن افتخارزاده
ابن اثیر، تاریخ کامل
محمد بن جریر، تاریخ طبری(تاریخ پیامبران و پادشاهان)
الدرايه فى حديث الولايه : ابـوسـعـد مـسـعـودبـن نـاصـر سـجـستانى از علماى اهل سنت

No comments: