Saturday, July 5, 2008

متن شیخ وهابی برای تکفیر شیعیان

غرض اصلی سخن ما این است که همه رافضیان بدترین امّتند؛ چرا که در آنها تمامی موجبات کفر از جمله تکفیر صحابه، تعطیل صفات، شرک در عبادت با دعا در مورد اموات و استغاثه به آنان گرد آمده است.

شماره فتوا: 18080

تاریخ فتوا: 26/11/1427 هـ.ق (2006-12-17 میلادی)


سوال:
حضرت! شیخ (عبد الرحمن بن البرّاک) ، سلام علیکم.

یکی از برادران، تکفیر رافضی هایی را که به اعمال شرک آمیز چون استعانت و استغاثه از حسین و زیارت و حج ضریح ها می پردازند، صحیح ندانسته است.

این برادر (با اینکه از من در طلب علم پیشقدم بوده) گفته تکفیر عقیده شیعیان به معنی تکفیر عامّه جاهلانشان که به سبب امامانشان گمراه شده اند، نیست، بلکه اگر نصیحت شوند و برایشان حجت آورده شود و باز از عقیده فاسدشان برنگردند، آنگاه تکفیر آنان واجب است، نظر حضرت شیخ چیست؟ آیا افراد جاهل آنان معذور از شرک می باشند؟


جواب:
رافضیان خود را شیعه می نامند و ادّعای دوستی آل بیت رسول الله (ص) را دارند، آنها بدترین طوایف امّت اسلامی هستند، مؤسس این مذهب نامش عبد الله بن سبأ است که اصحاب سبئیه یاران افراطی او بودند که ادّعای خدایی علی را کردند و اکنون می بینید که به امامانشان از ذریه علی مقام خدایی می دهند، «اینان به اجماع تمام مسلمین کافرند»!!!، و اگر اسلام را ظاهر و عقیده شان را کتمان کنند، منافق محسوب می شوند، اینان از طوایف افراطی رافضه اند که عدّه ای از علما در موردشان گفته اند: آنها رافضی بودن خود را آشکار، و کفر محضشان را پنهان می دارند.

از میان رافضیان عده ای سبّابه نامیده می شوند.(چون که) آنان ابوبکر و عمر را دشنام می دهند و به آنان بغض و کینه دارند و جز عدّه کمی، آنان را کافر و فاسق می دانند، و در مقابل علی رضی الله عنه را به جانشینی بعد از پیامبر شایسته تر می دانند، (و میگویند) که پیامبر آن را وصیت کرد، ولی صحابه کتمان کردند، و غلو و جفا نمودند.

سپس شیعیان به اصول معتزله مانند نفی صفات و قضا و قدر معتقد شدند و بعد از چندین قرن بر قبور امامنشان ضریح و مسجد بنا کردند و در میان امّت شرک و بدعت قبور را ایجاد نمودند. اکثر طوایف صوفی مسلک نیز به این راه رفتند.

غرض اصلی سخن ما این است که همه رافضیان بدترین امّتند؛ چرا که در آنها تمامی موجبات کفر از جمله تکفیر صحابه، تعطیل صفات، شرک در عبادت با دعا در مورد اموات و استغاثه به آنان گرد آمده است. این واقعیت حال رافضه امامیه است که مشهورترینشان دوازده امامی هستند.

آنان در حقیقت کافر و مشرکند ولی آن را کتمان می کنند، اگر در بین مسلمانان باشند در جهت کتمان عقیده باطلشان و سازش با مخالفان تقیه می کنند، آنان کودکانشان را بر اساس بغض نسبت به صحابه خصوصاً ابوبکر و عمر و غلو در مورد اهل بیت خصوصاً علی و فاطمه و فرزندانشان تربیت می کنند، و اینها نشان می دهد که آنها کافر و مشرک و منافقند!

این حکم برای تمام طایفه آنان است. اما بزرگانشان همانطور که اهل علم بیان داشته اند، حکم بر افراد معین، متوقف بر چند شرط و نبودن مانع است، بر این اساس آنان همانند منافقان، اسلام را ظاهر می کنند. اما باید از آنان بر حذر بود و نباید به چیزهایی که از نصرت اسلام می گویند، مغرور شد.

این سخنان آنان منطبق بر این آیه قرآن است که می فرماید: {وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ} ،وقوله تعالی {وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ }،

و لازم نیست که حتماً یکی از اصول کفریه و بدعیه در آنان جمع شود (که کافر محسوب شوند)، معلوم است که ائمه و علمایشان آنان را به گمراهی کشانده اند و این عذر عوام آنان پذیرفته نیست؛ چرا که آنان افرادی متعصّبند که اصلاً به سخن منادی حق گوش نمی دهند و برای همین اغلب دشمن اهل سنت هستند و هر قدر که بتوانند نسبت به آنان کید و مکر می کنند! ولی به مانند منافقان آن را پنهان می دارند و لذا «خطر شیعیان برای مسلمانان به خاطر خفای امرشان، بزرگتر از خطر یهود و نصاراست»

و به این سببب بسیاری از جاهلان اهل سنت تقریب بین سنی و شیعه را باور کرده اند... در حالی که آن دعوت باطلی است، مذهب اهل سنّت و مذهب شیعه دو ضدّی است که با هم جمع نمی شوند و نزدیک ساختن این دو جز با دست کشیدن از اصول مذهب سنت یا از بعضی از آن یا سکوت در مورد بطلان رافضه ممکن نیست، و این مطلب (سکوت کردن در مورد بطلان عقیده رافضیان) به کلّی از صراط مستقیم منحرف است.

مشرکان هم از پیامبر می خواستند با قسمتهایی از دینشان موافقت کند یا از آنان چیزی نگوید تا آنان هم سکوت کنند، چنانکه خدای تعالی فرموده{ وَدّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنون}، والله أعلم.

سایت رسمی عبد الرحمن بن البرّاک (شیخ وهابی)

لینک فتوا: http://albarrak.islamlight.net/index.php?option=com_ftawa&task=view&id=18080

No comments: